تاریخچه کمیک استریپ ها و کاراکتر هایشان - قسمت سوم
داستان خلق بتمن به همان دورانی برمیگردد که سوپرمن تازه به سر زبان ها افتاده بود. درهمان دوره ناشری به نام «وین سالیوان» که برای دی سی کار میکرد به دنبال شخصیتی جدید برای مجله کمیک های کارآگاهی یا detective comic بود. او با طراح جوانی به نام «باب کین» در این باره مشورت کرد تا برای او شخصیتی خلق کند که مثل «سوپرمن»، نظر نوجوانان و جوانان را به خود جلب کند؛ اما با او فرق داشته باشد.
از هرجایی که او را بشناسید، کمیک ها، فیلم ها، برنامه های تلوزیونی یا ویدئو گیم ها، بتمن اثباتی بر این مدعاست که لازم نیست قدرت های فرابشری داشته باشید تا به یک سوپرقهرمان تبدیل شوید. در طی زمان اعدادها ثابت کرده اند که مرد خفاشی در میان بزرگانی همچون خودش، خاص ترین و آیکونی ترین شخصیت دنیای کمیک بوک ها است و این خصوصیت را از این رو به دست آورده که او از میان همین مردم عادی سربلند کرده. او از سیاره دیگری نیامده یا موجودی رادیواکتیوی او را نیش نزده تا قدرتی فرابشری به او داده شود تا از آن قدرت برای کمک به مردن استفاده کند. در عوض بتمن به جای این چیز ها با داستانی روانشناختی و طی یک حادثه تلخ، تصمیم به دفاع از مردم گاتهام میگیرد. او همانند ما اشتباه میکند، شکست میخورد زخمی میشود ولی هربار پرقدرت تر از قدیم بازمیگردد.
داستان خلق بتمن به همان دورانی برمیگردد که سوپرمن تازه به سر زبان ها افتاده بود. درهمان دوره ناشری به نام «وین سالیوان» که برای دی سی کار میکرد به دنبال شخصیتی جدید برای مجله کمیک های کارآگاهی یا detective comic بود. او با طراح جوانی به نام «باب کین» در این باره مشورت کرد تا برای او شخصیتی خلق کند که مثل «سوپرمن»، نظر نوجوانان و جوانان را به خود جلب کند؛ اما با او فرق داشته باشد. «کین» نیز سریعا به خانه خود در شهر برانکس رفت تا ایده های خود را روی کاغذ بیاورد. او ابتدا قصد داشت از چهره و شمایل «سوپرمن»، برای خلق شخصیت خود استفاده کند ولی به خاطر تأثیراتی که در دوران کودکی از فیلم های مورد علاقه اش گرفته بود، به طرح بدیعی رسید که پایه و اساس مخلوق افسانه ای وی شد.
«كين» عاشق فیلم خفاش نجوا میکند(The Bat Whispers) اثر کلاسیک محصول سال ۱۹۳۰ بود. قهرمان فیلم نیز کارآگاه «چستر موریس» نام داشت که شبها در هیبت یک خفاش بزرگ، مخفیانه به جنگ تبهکاران می رفت، حتی گفته می شود که «باب کین» برای خلق قهرمان خود از نمایش نامه ی خفاش نیز که در سال ۱۹۲۰ با موفقیت تمام در برادوی روی صحنه رفت، تأثیر گرفته بود.
نمایش نامه ی خفاش بعدها با همین عنوان، به فیلم نیز برگردانده شد ( یک بار در سال ۱۹۲۶ و بار دیگر - هم در سال ۱۹۵۹). می توان تأثیر درون مایه سیاه اندیش این آثار را در اکثر فیلم های ترسناک این دوران، مشاهده کرد و «باب کین» نیز به همین دلیل دوست داشت قهرمانی خلق کند که بر خلاف ۔ «سوپرمن»، شخصیت کاملا مثبتی نداشته باشد.
یکی دیگر از فیلمهایی که «باب کین» در کودکی بسیار دوست داشت و از آن در خلق قهرمان خود تأثیر گرفت، ماسک زورو بود. در این فیلم «داگلاس فيربانكس» در نقش زورو (قهرمانی که دو شخصیت متفاوت داشت) ظاهر شد. «زورو» بعضی اوقات یک اشراف زاده ی ثروتمند بود و در مواقعی نیز یک قهرمان اسب سوار با ماسکی بر چهره و برای احقاق عدالت مبارزه می کرد. دوگانگی شخصیت «زورو» باعث شد تا «باب کین» هم برای شخصیت خود، زندگی دوگانه ای برگزیند. بروس وین و بتمن.
او بالاخره به طرح نهایی خود رسید و آن را نزد «سالیوان» برد. او نیز خیلی از آن استقبال کرد و تصميم - گرفت آن را به مجله ی خود اضافه نماید و بدین ترتیب بتمن یا «بروس وین »، میلیونر معروف متولد - شد و در ماه می سال ۱۹۳۹ در شماره بیست و هفت مجله کمیک استریپ detective comic به صورت ناگهانی ظاهر گشت. او بر خلاف «سوپرمن»، شخصیتی عبوس و خشن داشت، زیرا در کودکی دیده بود که چطور پدر و مادر ثروتمندش، توسط جنایتکاران شهر گاتهام سیتی، به قتل رسیده بودند و به همین دلیل قسم خورده بود تا آخر عمر با جرم و جنایت مبارزه کند و اختلاف طبقاتی را منحل کند تا عدالت برگردد. برای مثال، در همین شماره شاهد هستیم که چطور شخصیت خبیث داستان، به درون خمره ای پر از اسید افتاده و کشته می شود اما «بتمن» که به نظر اصلا از این موضوع ناراحت نشده با خود می گوید: «حقش بود!». البته «باب کین» اعتراف کرده که زیاد به طرح های داستانی بتمن اهمیت نمی داد و تنها می خواست، شخصیتی خلق کند که با دیگران متفاوت باشد.
این جا بود که پای نویسنده ای قهار به نام «بیل فینگر» به میان آمد. او که ذاتا قصه نویس به دنیا آمده بود به خوبی با فضای تیره و تار کمیک استریپ های بتمن آشنایی داشت و با وجود آن که «باب کین» بیشتر از تصاویر، برای خلق بتمن تاثیر گرفته بود، اما «فینگر» با رجوع به آثار کلاسیکی همچون سه تفنگدار و شرلوک هولمز شروع به نوشتن داستانهایی جذاب برای بتمن کرد. بتمن باعث شد تا چاپ مجله کمیک های کاراگاهی هرگز متوقف نگردد. حتی در زمانی که کمیک استریپ های ابرقهرمانی در نزد خوانندگان محبوبیتی نداشت، بتمن با تکیه بر توانایی های کارآگاهی خود توانست به عنوان یک قهرمان مرموز و نه به عنوان یک ابرقهرمان نزد خوانندگان محبوب بماند. رمز محبوبیت «بتمن» این است که این شخصیت حد وسط دو نوع قهرمان کلاسیک است؛ یعنی او مثل تمام انسان ها، فاقد قدرتهای فوق بشری، اما باهوش و با ذکاوت است و در ضمن مثل اکثر ابرقهرمانان دنیای کمیک استریپ، شنل می پوشد و با استفاده از ابزار آلات خاص خود، قدرت های تقریبا فوق بشری پیدا می کند. در این جا لازم است، از «دیک گریسون» یا رابین دستیار نوجوان بتمن ملقب به پسر اعجاب انگیز یاد شود. او در ماه آوریل سال ۱۹۴۰ و به عنوان اولین دستیار ابرقهرمانان به مجموعه داستانهای بتمن اضافه شد. او بندبازی بود که پس از مرگ پدر و مادرش تصمیم می گیرد به «بتمن» ملحق شود. در حال حاضر «بتمن» و «رابین» معروف ترین تیم دو نفره دنیای کمیک استریپ به شمار می روند. «رابین» در ضمن شخصیتی بود که خوانندگان کم سن و سال را به خود در جلب می کرد. به خاطر محبوبیت او ابرقهرمانان دیگر نیز برای خود دستیاران نوجوان دست و پا د کردند. البته پس از «دیک گریسون» دو «رابین» جدید نیز «بتمن» را، در مبارزه با جنایت یاری . داده اند. دومین رابین «جیسون تاد» نام داشت سومین و آخرین «رابین» نیز که در حال حاضر در داستان های بتمن حاضر است، تیموتی دریک نام دارد.
در تابستان 1939 سوپرمن و بتمن به اوج محبوبیت خود رسیدند. در ابتدا سوپرمن و بعد بتمن دو ابرقهرمانی بودند که داستان هایشان در یک عنوان اختصاصی چاپ میشد. در همین سال دی سی تصمیم گرفت تاکمیک استریپی چاپ کند که ماجراهای دو ستاره محبوبش را در یک داستان داشته باشد. این کمیک استریپ بهترین کمیک های دنیا(worlds finest comics) نام داشت، اما به دلایلی نا مشخص «بتمن» و «سوپرمن» هرگز در این مجله یک تیم دو نفره تشکیل ندادند و داستان های شان با - هم تفاوت داشت. بالاخره در سال ۱۹۵۴ و در شماره ی هفتاد و یک این کمیک استریپ، این دو ابر قهرمان به صورت یک تیم دو نفره در آمدند و از آن به بعد هر ماه، به مدت سی و دو سال به جنگ دشمنان مشترک خود می رفتند. روی جلد این شماره نوشته شده بود: «دو تن از ماجراجویان مورد علاقه شما در یک ماجرا!». رفته رفته، «سوپرمن» و «بتمن» در میان قهرمانان کمیک استریپی آن دوران، سمبل دوستی و کار گروهی شدند و این آغازی دیگر برای هردو کاراکتر محبوبمان بود. و همچنین آغازی برای داستان هایی جذاب به نام justice leage.