CIRCLE TRAINING CENTER
کد : 5526-7565      تاریخ انتشار : ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۶ آبان تعداد بازدید : 2721

اخبار سایت

The last of us
The last of us یک بازی ویدیوئی در سبک اکشن ، ماجرایی و ترسناک است که در سال 2013 توسط شرکت ناتی داگ ( Naughty Dog ) به طور انحصاری برای کنسول 3 PlayStation منتشر شد و بعد ها نیز نسخه Remastered آن برای کنسول 4 PlayStation با گرافیکی بالاتر به همراه DLC انتشار یافت.
The last of us یک بازی ویدیوئی در سبک اکشن ، ماجرایی و ترسناک است که در سال 2013 توسط شرکت ناتی داگ ( Naughty Dog ) به طور انحصاری برای کنسول 3 PlayStation منتشر شد و بعد ها نیز نسخه Remastered آن برای کنسول 4 PlayStation با گرافیکی بالاتر به همراه DLC انتشار یافت.
 
The last of us تا کنون توانسته است بیش از 200 جایزه بین الملی در زمینه بازی های کامپیوتری و موسیقی دریافت کند و این خود سندی بر قدرت و برتری این بازی است.
 
The last of us را می توان در تمامی زمینه های یکی از بهترین بازی های ساخته شده تا کنون درنظر گرفت، از Gameplay جذاب و نوین آن که تنها به کشتن دشمنان و زامبی های بازی محدود نشده است و در مواجهه با هر کدام از دشمنان و معما ها بازیکن باید روش و الگوی جدیدی را از مخفی کاری تا اکشن در نظر گیرد، تا گرافیک و جلو های بسری که چه در زمان خود و حتی اکنون یکی از زیباترین و متفاوت ترین محیط ها را در میان بازی های کامپیوتری به بیننده نمایش می دهد.
 
در کنار تمامی ویژگی های شگفت انگیز و جذاب این بازی دو موضوع است که آن را متفاوت و خاص تر از تمامی بازی هایی که تا کنون انجام داده اید کرده است.
 

اولین موضوع داستان جذاب و پر معنایی است که بر خلاف بسیاری از بازی های کنونی که تنها می خواهند مراحل طراحی شده بازی را با داستانی به یکدیگر ربط دهند ، در The last of us شما با داستانی زیبا و متفاوت در محیط آخرالزمانی روبه رو هستین که در تک تک تار و پود بازی آن را حس می کنید. The last of us بی رحم ، پر احساس و به شدت منطقی است. از سکانس مقدمه بازی گرفته که شما عشق پدر و فرزندی را به زیبایی در آن مشاهده می کنید تا همان لحظه که در مقدمه، شما کنترل جول را در دست می گیرد و برای نجات فرزند خود از دست انسان های آلوده شده به بیماری فرار می کنید، این عشق به زیبایی در وجود شما تزریق می شود. اما این بازی بی رحم نیز هست، بی رحم به اندازه ای که اشک هر بازیکنی را به راحتی در همان لحظات ابتدایی داستان در می آورد. می توان به جزئت گفت صحنه در آغوش کشیدن جسد بیجان دختر بچه در دستان جول و گریه بی صدای جول یکی از احساسی ترین و بی رحم ترین صحنه ها در میان بازی های کامپیوتری است.

 

این بازی در چهار فصل روایت می شود، فصل هایی که می توان روابط کاراکتر را از گرمی و سردی آنها به خوبی درک کرد. فصل تابستان که می توان آن را فصل آشنایی با محیط و شخصیت ها دانست. فصلی که در آن بسیاری شخصیت دیگر با کاراکتر های اصلی همراه می شوند و داستان های خود را برای آنها روایت می کنند، داستان هایی که به خوبی می توان اثر آن را بر چهره و رفتار کنونی آنها با دیگر شخصیت ها دید.

 

 

دیگر فصل بازی پاییز است. در پاییز روابط در کنار احساسی که شکل گرفته است کمی سرد می شود و این زمانی است که شخصیت ها برای ادامه داستان باید تصمیم بگیرند، تصمیم هایی که می تواند برای آنها بسیار گران تمام شود.
 
فصل زمستان سرد است. سرد به اندازه تنهایی دختر بچه ای که باید در سردی زمستان به دنبال غذا و دارو بگردد و در این راه به بلوغ ذهنی و احساسی برسد. شما در این فصل بی رحمی را چه در محیط و چه در شخصیت های اصلی درک می کنید و می فهمید که در جهانی سراسر تاریکی و خشم رحم جایی نخواهد داشت.
 
اما فصل پایانی و اختتامیه داستان " بهار"، فصل تصمیم های احساسی. فصلی که در آن ایثار و خودخواهی باهم به رقابت می پردازند. فصلی پر از احساسات که در آن از هر سمت که به روایت نگاه بیندازید درست به نظر می رسد و اینجا تنها احساسات است که تصمیم نهایی را می گیرد.
 
اما تمامی این احساس ها ، خشم ها و ترس ها به این زیبایی و دقت منطقل نمی شد، مگر به لطف موسیقی بی نظیر گوستاوو سانتائولایا Gustavo Santaolalla . موسیقی در این بازی به اوج هنر خود می رسد. از موسیقی لطیف و زیبای بازی که در همان menu ابتدایی بازی با حرکت زیبای پرده در هم آمیخته است و شما می توانید ساعت ها بدون شروع کردن بازی تنها با گوش فرا دادن به موسیقی از آن لذت ببرید گرفته، تا زمان های زیبایی که در دل بازی موسیقی پخش می شود و کاربر را هر چه بیشتر با داستان احساسی و زیبایی بازی همراه می سازد. موسیقی در این بازی توسط کسی خلق شده است که به خوبی رنج و احساس و شادی را درک می کند و در این بازی نیز چیزی برای انتقال این احساسات کم نگذاشته است.
 
در آخر می توان گفت شما The last of us را بازی نمی کنید بلکه آن را احساس می کنید. این بازی بیش از آنکه درباره دنیایی نابود شده و تلاش انسانها برای بقا باشد، درباره ارزش های آدمی و روابط آنها با یکدیگر است. می توان به سادگی درباره پیام این بازی گفت: در دنیایی که انسان ها به یکدیگر احساسی ندارند و حاضر به قربانی کردن عزیزانشان هستند ادامه نسل بشریت چه معنایی دارد...؟!!!